- منصوریان کمسوادتر از مربیان نسلهای پیشین در باشگاه استقلال است. این کمسوادی را در حرفزدنش، در رفتارهای پر از ادا، در فرشینگ گفتن و در استفاده بیسروته از واژههای انگلیسی میبینید. او باید اول از این رفتارها و گفتارهای مضحک خلاص شود و بعد ببینیم با چه کسی طرفیم و با او درباره چه میخواهیم حرف بزنیم. تا امروز که میان این ادا و اطوارها نفهمیدهایم چه میگوید.
۲-افشارزاده که هزار سال در کمیته ملی المپیک مدیریت میکرد، در استقلال نشان داد که چقدر پرت و بیمایه است. حوزههای خبری مثل کمیته ملی المپیک را «خبرنگاران اعزامی» پوشش میدهند و چه کسی خبر دارد که آنها چه غلطی میکنند. استقلال اما عیار را نشان میدهد. افشارزاده فاجعهای بود در قواره فتحاللهزاده، چه بسا کمهوشتر از او.
۳- عادل فردوسیپور خودش را کشت که بینندگان برنامهاش به گزینه «منصوریان میتواند» رأی بدهند. مقایسه منصوریان و برانکو هم از آن کارهای مسخرهی روزگار است. برانکو با رزومهی تیم ملی کرواسی، تیم ملی ایران، دو بار مربیگری در جام جهانی، قهرمانی بازیهای آسیایی، کار در دیناموزاگرب و صاحب بازار کار در آسیا و فلان و بهمان، چرا باید با منصوریان مقایسه شود؟ فوتبال به دام اظهارنظرهای بیحساب افتاده و چون گوینده این حرف ها عادل فردوسیپور است، همه دربست میپذیرند و عقلشان را دادهاند دست یک مجری که نگاهش به فوتبال معمولی است.
۴- سفر مهدی رحمتی به کربلا که به قول ورزش3 برای تجدید روحیه انجام شده، انگار کاربردیترین خبر در شروع تعطیلات برای استقلال است.
۵- این تمرینات پیش از فصل، اردوها، بازیهای تمرینی و آن همه داستان برای چیست؟ برای اینکه تیم به آمادگی نرسد، برنامه و طرحی را در بازیاش نسازد و لیگ را برای باختن شروع کند؟
۶- مدیر عامل: سید رضا افتخاری.
۷- منصور پورحیدری با عصا روی نیمکت استقلال مینشیند و همه مراعات موی سپیدش را میکنند، میروند ماچش میکنند و مورد تقدیر قرار میگیرد که در این حال و روز همراه استقلال است. این تعارف مسخره تا کی ادامه خواهد داشت؟
فرشاد کاس نژاد
خبر خوان